تدبرّ در قرآن شکایت از مهجوریّت قرآن وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِى اتَّخَذُواْ هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً پیامبر (در روز قیامت از روى شکایت) مىگوید: پروردگارا! قوم من این قرآن را رها کردند. (فرقان، ۳۰) «هِجر»، جدایى با عمل، بدن، زبان و قلب را شامل مىشود. پس رابطه میان انسان و کتاب آسمانى، باید دائمى و در تمام زمینهها باشد، زیرا کلمهى «هجر» در جایى به کار مىرود که میان انسان و آن چیز رابطه باشد. بنابراین، باید تلاشى همه جانبه داشته باشیم تا قرآن را از مهجوریّت در آوریم و آن را در همهى ابعاد زندگى، محور علمى و عملى خود قرار دهیم تا رضایت پیامبر عزیز اسلام را جلب کنیم. نخواندن قرآن، ترجیح غیر قرآن بر قرآن، محور قرار ندادن آن، تدبّر نکردن در آن، تعلیم ندادنش به دیگران و عمل نکردن به آن، از مصادیق مهجور کردن قرآن است. حتّى کسى که قرآن را فرا گیرد؛ ولى آن را کنار گذارد و به آن نگاه نکند و تعهّدى نداشته باشد، او نیز قرآن را مهجور کرده است. این آیه، از گلایهى پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله سخن مىگوید و آن حضرت چون «رحمه للعالمین» است نفرین نمىکند. آری در قیامت یکى از شاکیان، پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله است. بنابراین مهجوریّت قرآن و گلایهى پیامبر و مسئولیّت ما قطعى است و تلاوت ظاهرى کافى نیست، بلکه مهجوریّتزدایى لازم است. امام رضا۷ فرمود: دلیل آن که در نماز، قرآن مىخوانیم آن است که قرآن از مهجوریّت خارج شود. در روایات آمده است: هر روز پنجاه آیه از قرآن را بخوانید و هدفتان رسیدن به آخر سوره نباشد، آرام بخوانید و دل خود را با تلاوت قرآن تکان دهید و هرگاه فتنهها همچون شب تاریک به شما هجوم آوردند، به قرآن پناه برید. در اینجا اقرار بعضى بزرگان دربارهى مهجوریّت قرآن را نقل می¬کنم: الف) ملاصدرا۱ در مقدّمه تفسیر سوره واقعه مىگوید: بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسى هستم؛ ولى همین که کمى بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعى خالى دیدم. در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبّر در قرآن و روایات محمّد و آلمحمّدعلیهم السلام بروم. یقین کردم که کارم بىاساس بوده است؛ زیرا در طول عمرم به جاى نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا رحمت الهى دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبّر در قرآن کردم، درِ خانهى وحى را کوبیدم، درها باز شد و پردهها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من مىگویند: «سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین». ب) فیض کاشانى۱ مىگوید: کتابها و رسالهها نوشتم، تحقیقاتى کردم، ولى در هیچ یک از علوم دوایى براى دردم و آبى براى عطشم نیافتم، بر خود ترسیدم و به سوى خدا فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمّق در قرآن و حدیث هدایت کرد. ج) امام خمینى۱ در گفتارى از اینکه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده، تأسّف مىخورد و به حوزهها و دانشگاهها سفارش مىکند که قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه رشتهها، مقصد اعلى قرار دهند تا مبادا در آخر عمر برایّام جوانى تأسّف بخورند. ضرورت تدبّر در قرآن کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِّیَدَّبَّرُواْ آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ (این) کتاب مبارکى است که به سوى تو فرو فرستادیم تا در آیات آن تدبّر کنند و خردمندان پند گیرند. (ص، ۲۹) سیماى قرآن در این آیه ترسیم شده است: الف) متن آن نوشته شده است. «کتاب» ب) از سرچشمهى وحى و علم بى نهایت الهى است. «انزلناه» ج) گیرندهى آن شخص معصوم است. «الیک» د) محتوایش پر برکت است. «مبارک» ه) هدف از نزول، تدبّر در آن است. «لیدّبروا» و) علم و آگاهى به نکات و معارف آن، مقدّمهى حرکت معنوى و قرب به خداوند است. «لیتذکر» ز) کسانى این توفیق را خواهند داشت که خردمند باشند. لذا تدبّر در قرآن از اهمیت بالایى برخوردار است، زیرا: کسى که در آیات قرآن تدبّر نکند سزاوار تحقیر الهى است. «أفلا یتدبّرون القرآن ام على قلوب اقفالها» چنانکه از منظر قرآن عالم ربانى کسى است که سروکارش با تحصیل و تدریس قرآن باشد. «… کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون» حضرت علىعلیه السلام درباره بىکرانگى مفاهیم قرآن فرموده است: «بَحراً لایُدرک قَعره» قرآن، دریایى است که تهِ آن درک نمىشود. معمولاً در نوع سخنان و نوشتههاى افراد بشر در درازمدّت تغییر، تکامل و تضاد پیش مىآید. امّا این که قرآن در طول ۲۳ سال نزول، در شرایط گوناگون جنگ و صلح، غربت و شهرت، قوّت و ضعف و در فراز و نشیبهاى زمان آن هم از زبان شخصى درس نخوانده، بدون هیچگونه اختلاف و تناقض بیان شده، دلیل آن است که کلام خداوند است، نه آموختهاى از بشر. لذا قرآن هشدار می¬دهد: أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللهِ لَوَجَدَواْ فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً (نساء، ۸۲) چرا در معانى قرآن تدّبر نمىکنند؟ در حالى که اگر این قرآن، از طرف غیر خدا بود قطعاً اختلافهاى بسیارى در آن مىیافتند. فرمان تدبّر در قرآن براى همه و در هر عصر ونسلى، رمز آن است که هر اندیشمندى هر زمان، به نکتهاى خواهد رسید. با کمى دقت در آیه، مىتوان نکات زیبایى را استفاده کرد، از جمله: ۱٫ اندیشه نکردن در قرآن، مورد توبیخ و سرزنش خداوند است. ۲٫ تدبّر در قرآن داروى شفابخش نفاق است. ۳٫ راه گرایش به اسلام و قرآن، اندیشه و تدبر است نه تقلید. ۴٫ قرآن همه را به تدبّر فراخوانده است و فهم انسان به درک معارف آن مىرسد. ۵٫ پندار وجود تضاد و اختلاف در قرآن، نتیجهى نگرش سطحى و عدم تدبّر و دقّت است. ۶٫ یکدستى و عدم اختلاف در آیات نشان آن است که سرچشمهى آن، وجودى تغییر ناپذیر است. زیرا هرچه از طرف خداست حقّ و ثابت و دور از تضاد و پراکندگى و تناقض است.